نسلها میآیند و میروند و حدفاصل این آمدن و رفتن مجال تاثیرگذاری آنهاست. آین آمدن، رفتن و تاثیر گذاری است که تاریخ را رقم میزند. این سنتی الهی است که هیچ نسلی را گریز از آن نیست. سنتی که زمان آمدن و رفتن هر نسل در آن نه لحظهای تعجیل پذیرد و نه تاخیر یابد. البته کمال نسلها نیز در همان زمانی است که پا به عرصه وجود میگذارند و تاریخ را میسازند و میروند. اما در این میان نسلهایی در پیشگاه تاریخ سربلندند که در دوره تاثیرگذاریشان رسالت تاریخی خویش را بشناسند و آن را تحقق بخشند و نسلهایی که اینگونه نیستند در محضر تاریخ سرافکنده و شرمگین اند. سرّ عظمت اصحاب عاشورایی امام حسین(ع) نیز در این امر نهفته است که آنان در عصر خویش رسالت تاریخی خویش را یافتند و از شیعیانی نبودند که امام را درک کردند اما او را همراهی نکردند و در چشم تاریخ با حقارت از آنان یاد میشود.
نسل انقلاب و جنگ، نسل مرگ بر شاه و شهادت و اسارت و دفاع و قدس و کربلا بودند. نسلی که آمد و رفت و در این میان انقلابی را رقم زد که دامنه تاثیرش به خود آن نسل محدود نماند و نسلهای بعد را هم متاثر ساخت. نسلی که پس از انقلابی خونین، ده سال جنگی خونین تر را پشت سر گذاشت و به خاطر شناخت و تحقق رسالت تاریخی زمانهی خویش امروز در دیده همه ما جایگاه رفیعی دارد.
و اما نسل ما. نسل جلسات فرهنگی، دوم خرداد، فرمان هشت مادهای، تساهل و تسامح، سوم تیر، وبلاگنویسی، مفاسد اقتصادی، شهدای گمنام، موبایل، عکسهای آوینی، همت، چمران، روشنفکری،انرژی هسته ای، چت، عدالتخواهی، 18تیر، تولید علم، احمدی نژاد، خاتمی، راست، چپ، فقر، فحشا، رابطه با آمریکا، آزاد اندیشی، دین دار، بی دین، کاروان راهیان نور و ...
نسلی که آهسته آهسته زمان تاثیر گذاری و انجام رسالت تاریخیاش فرا رسیده است. رسالتی که هر نسل باید با بیقراری،تکاپو و تلاش آن را بیابدو محقق سازد. اما آیا نسل ما آگاهی و شناخت انجام رسالت تاریخی خویش را دارد؟
نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]